کد مطلب:326798 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:268

اقامت در بغداد
و اغلب اوقات را به مصاحبت احباب و مطالعه ی بیان اوقات مصروف داشتند. گویا از كلمات حضرت نقطه یعنی میرزا علی محمد باب چنین فهمیدند كه معادی و حشری غیر از این عالم نیست و هر چه هست در این نشأة است. این توهم را نیز ضمیمه ی خیال خود كه داعیه ی ریاست بود كردند. در مدت اقامت بغداد، به واسطه ی آن سودائی كه در سر داشت، بعض عبارت كه مولد بغاوت و طغیان بود و كشف رازهای پنهان، از ایشان بروز نمود. چون بعضی از مومنین طبقه ی اول باب طاقت این گونه اباطیل را نداشتند، اندك اندك آن را به سمع حضرت ازل رسانیدند و حضرت ازل برایشان متغیر و زبان توبیخ و تهدید گشودند و فرمودند: در این زمان خلق بیان را خواستی از مبدء دوری كنی و قضیه ی سامری به ظهور
رسانی. جناب ایشان نیز به واسطه ی كشف مآرب باطنی به جانب سلیمانیه و آن اطراف به اسم عزیمت، هزیمت فرمودند. پس از وصول به آن سامان به خیال ریاست، با مردم آن جا خواستند آمیزشی نمایند. مسلك عامه معلوم است، خاصه اكراد كه در عداوت با شیعه به سان افعی اشقرند. جناب میرزا چون خواستند مسند ریاست بگسترانند، اول عبارات قدح و طعن را از خلفا برداشته، عقاید عامه را در خلافت خلفا، تصدیق نموده و مخالف ایشان را كافر و زندیق دانسته، خلفا و ائمه ی جور را بر امیرالمؤمنین و ائمه ی اطهار ترجیح دادند. چون در آن اوان، برخی از علماء عامه در آن سامان مانند شیخ طبر و ابنای او و شیخ عبیدالله بودند، رنگی كه ایشان ریختند رونقی نگرفت. چندی از بیكاری در آن دیار به تحصیل مقدمات پرداخت و روزگاری به سختی می گذراند تا به تنگ آمد و عریضه به طرز مناجات، خدمت حضرت ثمره، فرستاد كه نسخه ی آن در پیش اغلب بیانیین ضبط است كه در آخر او، عرض كرده است «اما بعوضة فی دارك و اما بق فی بیتك» و بالجمله آن كه از باب انابه داخل شد و تائب گردید. تا آن كه حضرت ایشان را طلبید و بر سر كارهای نخستین (وكالت امور میرزا یحیی) گذاشتند. یابن الانصاف كسی كه در كمال ذل چنین عبارتی عرض نماید، آیا سزاوار است كه لوای غوایت افرازد؟ بالجمله همین كه بر سر كار آمدند، مطالبی كه مكنون خاطرشان بود اندك اندك خواستند صورت بگیرد و وقوع آن را موقوف به فراهم آوردن مقدمات دانستند. اول این كه به جمیع ولایات، ارسال سائل كردن و جلب قلوب نمودن: بعضی را به تخویف و بعضی را به تحبیب